سه شنبه 12 مرداد 1395 , 12:53
نامه مادر شهیدِ "شهرکردی" به فرزند شهیدش!
اگر من از شهدا احترام میکنم، اگر اظهار اخلاص به خانوادههای شهدا میکنم، این صرف یک نام، احساسات خشک و خالی نیست، به معنای این است که این یک راهبرد حقیقی برای ملت ماست. امام خامنه ای (مدظله العالی)
مادر شهید - بسم رب الشهدا و الصدیقین
نامه ای سرگشاده به پاره تنم، فرزند شهیدم:
اگر من از شهدا احترام میکنم، اگر اظهار اخلاص به خانوادههای شهدا میکنم، این صرف یک نام، احساسات خشک و خالی نیست. به معنای این است که این یک راهبرد حقیقی برای ملت ماست. امام خامنه ای (مدظله العالی)
سلام هوشنگ پسر عزیزم، فرزندم!
این نامه را پدر و مادرت برایت می نویسند. از آخرین روزی که تو را دیدیم که به جبهه رفتی 29 سال می گذرد. خودت می گفتی، می رویم تا نگذاریم دشمن پا بر روی خاک میهنمان بگذارد. می رویم تا ایران در آسایش و عدالت باشد. تا کسی حق کسی را پایمال نکند و ...
موضوع از آن جا شروع شد که شخصی (پیمانکار و بساز و بفروش با فامیل مصیبی) (با عنوان همسایه) به مدت یک سال و نیم است که شروع به ساخت آپارتمان نموده، ساخت و سازی مازاد بر پروانه ساختمانی (یک طبقه اضافه بر پروانه شهرداری و پایین گرفتن سطح پنجره ها و تراس!) به همین دلیل شکوائیه ای بر عدم رضایت نوشته و به شهرداری شهرکرد تحویل دادم که طی چندین نوبت کار نام برده از سوی شهرداری و حتی با حضور شخص شهردار شهرکرد متوقف (البته این در حالی بود که سازنده روزهای جمعه و تعطیل که شهرداری تعطیل بود، به صورت پنهانی شروع به بتن ریزی و زدن ستون می نمود!)
پرونده به کمیسیون ماده صد ارجاع گردید ولی متاسفانه یکی از اعضای کمیسیون بنا به هر دلیلی که حتی با بی احترامی به پدر و مادرت، به جای آنکه از کسی که به او ظلم و ستم شده و حق و حقوقش ضایع شده، حمایت کند، خواهان حمایت از متخلف و کسی می باشند که اولاً خلاف پروانه و دوماً باعث سلب آسایش خانواده ات شده است و حتی فرد متخلف باز به رأی این کمیسیون هم توجه نمی کند و سطح تراس و پنجره ها را پایین گرفته و حتی شروع به جوشکاری و زدن سقف با تیرآهن کرده و این که می گوید: "من جوری می سازم که کسی نتونه جلوی کار رو بگیره!"
از آن جا دلم می سوزد که اگر پسرم، تویی که پاره تنم هستی در کنارم بودی، تویی که هم رزمانت حرفی در این مرز و بوم برای گفتن دارند، ما هم تکیه گاهی داشتیم، آیا می توانستند حق پدر و مادرت را پایمال کنند؟
من به عنوان مادر شهید هیچگاه برای شهادتت اشک از چشمانم جاری نشد. چون امانتی بودی و خدا را شاکرم که امانتش را در راه جهاد حق علیه باطل در راه کربلا، (کربلای پنج) تقدیم نمودم. ولی این همسایه آزاری باعث شد و تا جای که بیاید درب منزل و فریاد کنان با بی آبروی بگوید: "زن، برو بگو یک مرد بیاید دم دَر!"
من و پدرت امروزها جای خالی ات را بیشتر از گذشته در کنارمان حس می کنیم و دل شکسته دلتنگت می شویم و اشک از چشمانمان جاری می شود به خاطر عدالتی که برایش خون ها بر زمین ریخته شد.
پسرم؛ هوشنگ جان، عزیز دل مادر!
تو را قسم می دهم به خون و راه مقدست، قسم می دهم به پهلوی شکسته بی بی فاطمه زهرا (س) به مادر و پدرت کمک کن.
* پدر و مادر شهید "هوشنگ رستمیان فرد"
رونوشت: دوستان و همرزمان پسرم و شهیدان زنده؛ دلسوختگان خاک ایران
به خدا گریه کردم به حال تو دست انکس بشکند که تو را زندان نوشت اقای لارهجانی افرین به این قویه قضایه که نگهداشتی از همین کمداشتیم که مادر شهید زندانی بشه ارازول ازاد بگرده افرین بر شماجناب لاریجانی افتخار کن 6
که از ناموس همان اقای که مادر شهید را زندانی کرد مگررهبر عزیزمان نگفت خانواده شهدا چشم چراغ این ملتن این زندان چراغ است اقای چراغی کسی به مادر شهید شلاق بنویست از زندگی خیر نمیبند چه کسیبه تو اجازه داده اینتور به عزیزترین مادر این وطن اهانت کنی مگرنمیدانی اون مادر 80ملیون ایثارگر است ای خیانت پیشه مال شما بماند